Friday, June 23, 2006

شب

شب

چراغي مي‌افروزم
پيراهن شب آتش مي‌گيرد
اما شب پهن شده است
با ادامة گيسواني تا غيب

مثل يك بهت بر چارچوب در تكيه مي‌كنم
شب ادامه مي‌يابد
تا نمي‌دانم
جهان، قرآن مصور است
و آيه ها در آن به جاي آن كه بنشينند، ايستاده اند
درخت يك مفهوم است
دريا يك مفهوم است
جنگل و خاك و ابر
خورشيد و ماه و گياه
با چشم هاي عاشق بيا
تا جهان را تلاوت كنيم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home